آداب و رسوم مردم جزیره قشم ایران سرزمین و مهد فرهنگهای مختلف است. هرکدام از این فرهنگها آداب و رسوم متفاوت و جالبی برای عزا، عروسی و جشنهای مخصوص به خود دارند. در این میان آداب و رسوم مردم جنوب یکی از قدیمیترین پیشینهها را دارد و آنها سعی کردهاند این آداب را تاکنون زنده نگاه دارند. در میان آداب و رسوم مردم جنوب، آداب و سنن مردم جزیره قشم، جزیره هرمز و لارک قابل تأمل است.
فرهنگ مردم این جزایر به دلیل اینکه در محدوده بستهای قرار داشتهاند کمتر تحت تأثیر فرهنگهای دیگر قرارگرفته است و هنوز هم تمامی مراسم خود را به سبک قدیم و با اندکی تغییر انجام میدهند. در این مقاله سعی میکنیم شما را با انواع مراسم آنها آشنا کنیم :
اهالی جزیره از دیرباز یکپارچگی و همگونی خود را با یکدیگر حفظ کرده و در اتفاقات و حوادث به کمک یکدیگر میشتابند و در غم و شادی هم شریک میشوند. مردم جزیره بهشدت به اصول دین اسلام پایبند هستند و به همین دلیل بیشتر آداب و رسوم آنها پیرامون مراسم مذهبی و برگزاری جشنها و اعیاد دینی است. دیگر مراسم آنها نیز تا حدودی در زیر سایه این اعتقادات انجام میشود.
مولودیخوانی از جمله مراسم مذهبی است که در مسجدها برگزار میشود. این مراسم به این ترتیب است که یک نفر مولودی خوانده و دیگران جواب میدهند. مولودی خوانی بعد از نماز عشا از حدود ساعت 20 شروع و در ساعت 23 پایان مییابد. این مراسم در طی سال چهار بار برگزار میشود: روز تولد پیامبر (ص)، شب معراج پیامبر (ص) در ۲۷ رجب، شب عید فطر و در عید قربان. اگر زمان قشم گردی شما با این تاریخ ها مصادف شد می توانید از مولودی خوانی مردم قشم بهره مند شوید.
مردم جزیره به عید قربان بهمراتب بیشتر از عید نوروز اهمیت میدهند. در این روز، همه صبح زود از خواب بلند میشوند و بر سر مزار اقوام و آشنایان میروند. سپس به خانه میروند، غسل میكنند و به مسجد رفته و تا آمدن امام مسجد، تكبیر میگویند. در این روز اگر دو نفر با یكدیگر قهر باشند، روی یكدیگر را میبوسند و آشتی میكنند، سپس دیدوبازدیدها شروع میشود و تا سه روز ادامه پیدا میكند.
اين مراسم براى طلب باران است و از مراسم قديمى است که تا به امروز در قشم حفظ شده و براى اهالى جنبه تقدس پیداکرده است. در سالهايى که در قشم بهموقع و يا بهاندازه کافى باران نمىبارد و آب برکهها و چاهها تمام مىشود، امام جماعت و پيشواى مذهبى قشم مقدمات رفتن مردم را برای اجراى این مراسم فراهم مىسازد.
قديمىترين محل قبله دعا، زير این درخت بود. عدهاى مىگويند در قدیم در اين قسمت فقط غذا پخته مىشده و در حین خواندن دعا، بين فقرا تقسيم مىشده و باقىمانده غذا را در نزديک درخت «کُنار دعا» روى محوطه تميزى مىريختند و بدون آنکه به درخت پشت کنند بازمیگشتند. اين غذا را حيوانات صحرا، پرندگان و لاشخورها که در بومیان آنها را «دالمن» يا «بو دزد» مینامیدند، مىخورند.دومين محل قبله دعا، روستاى کابلى بوده که در غرب شهر قشم قرارگرفته است. مردم قشم و روستاها هر وقت براى انجام مراسم قبله دعا آنجا مىرفتند، شب را در همانجا مىماند.سومين و آخرين محل قبله دعا در جنوب شهر و در محوطه نزديک برکه بىبى قرار دارد که تا اين اواخر هم اين مراسم در این مکان برگزار میشده است.
نوروز صياد از مراسم و آيينهاى زيباى جزيره قشم است که تا فراموشى کامل فاصله چندانى ندارد. اول مرداد هرسال را نوروز صياد مىنامند و اين روز، اولين روز از فصل گرماى واقعى و معنى آن اين است که يک سال صيادى چرخيده و فصل صيد ماهى حور و کوسه به پايان رسيده است. در اين روز، هيچکدام از روستانشينان قشمى ماهى يا هر نوع آبزى دريايى ديگرى صيد نمىکنند و يا نمىخورند. در نوروز صياد اهالى معتقدند: همه ماهىها امروز در دريا آزادند و بايد نسل خود را پربار کنند، براى همين امروز نبايد صيد شوند.مردم بر اين باورند که در نوروز صياد تمام چشمههاى آبهاى معدنى به دريا مىريزند. پس اين روز را جشن مىگيرند و به دريا مىزنند تا بيمارى خود را به دواى آبهاى معدنى از تن بشويند. دختران، مادران سالخورده خود را در آب دريا مىنشانند و با پياله آب را به نيت شفابخشى بر سر و لباس آنها مىريزند. در نوروز صياد همگان لباسهاى رنگى و نو مىپوشند و براى آنکه درختان و احشام را هم نوروزى کنند آنها را با خاک سرخ جزيره هرمز رنگآميزى مىکنند.در نوروز صياد، آنها که احشام دارند، پيش يکى از چند دعاخوان نوروزى مىروند تا براى آنها «لوبن» بخوانند تا در سايه اين دعاى نوروزى احشام آنها براى يک سال از گزند جانوران درنده و بيمارى در امان باشند. جالب اينکه در هر روستا فقط دو يا سه نفر مىتوانند اين دعا را بخوانند. وقتیکه هرکدام از آنها تصميم بگيرد دعا را به فرد جديدى بياموزد، ديگر دعاهاى خود او باطل مىشود و ازآنپس هرگز براى کسى لوبن نمىخواند. لوبن سینهبهسینه نقل و حفظ مىشود.
کشت نخل در اين جزيره از سابقهاى طولانى برخوردار است. بالغبر 20 نوع مختلف خرما از نخلهاى جزيره قشم برداشت مىشود که از ميان آنها به ترتيب مصلى، شيخ کمالى، هليلى، مردا سنگ و آلوسترى بيشترين سطح زير کشت را به خود اختصاص دادهاند. نخل در ميان مردم قشم بهعنوان درخت زندگى مورداحترام فراوان بوده و داراى اهميت ويژهاى است تا جايى که مرد باغدار قشمى مىپندارد اگر کسی نخل پير و فرسوده و بىبار نخلستان خود را قطع کند، گناه بزرگى مرتکب شده است.در جشن نخل انواع نهالهاى کشت يافته و اصلاحشده درخت نخل (شامل مجول، پيارم، ديرى، زاهدى، تورى، خاصويى، خنيزى) عرضه مىشود و انواع محصول خرما (خنيزى، خاصويى، پيارم، شيره، سرکه و…) در بستهبندىهاى مختلف به فروش مىرسد. همچنين صنايع تبديلى خرما (تبديل خرما به سرکه و الکل، دستگاههاى عرقگير) نمايش داده مىشود و شيرينىهاى تهیهشده از خرما مثل کيک خرما، رولت خرما، بيسکويت خرما، قطاب خرما، مرباى خرما، خرماى اشکافته، خرماى ماليده و…) در معرض ديد عموم بازديدکنندگان قرار مىگيرد.
صنایعدستی شامل انواع و اقسام وسايل و محصولات ساختهشده از شاخ و برگ و ليف درخت خرما (سبد، سب، جارو، طناب، جا لیوانی، گلدان، دمپايى و پروند که وسيلهاى است که بالا رفتن از درخت نخل و برداشت خرما را با آن انجام مىدهند) است به نماىش گذاشته مىشود.حرکت کاروان شتر با کجاوه، اجراى موسيقىهاى سنتى قشمى به نامهاى رزيف، اضواء، مولودىخوانى و بازىهاى سنتى در طى شبهاى برگزارى جشنها همواره با استقبال عمومى روبهرو مىشود.
در قشم نزديک به 1500 نفر صياد با لنجهاى صيادى و قايقهاى جمعآورى به کار صيد ميگو اشتغال دارند. صيد ميگو در قشم بهطور عمده توسط صيادان منطقه چاهو، درگهان، سيريک و تولا صورت مىگيرد.جشن ميگو، هرسال در پايان فصل صيد انجام مىشود که با مراسم بومى سنتى خود در عمل، نوعى ابراز شکرگزارى از اين نعمت خدادادى است.
اهل هوا كسانی هستند كه گرفتار یكی از بادها شدهاند. بادها قوای مرموز و جادویی را میگویند كه همهجا بر نوع بشر مسلط هستند. وقتی كسی گرفتار یكی از بادهای مرموز شد، باید پیش بابا یا مامای زار برود تا طی مجالس و مراسمی خاص باد و یا به قول بومیان جن را از تن بیمار خارج كنند.
اهالی جزیره معتقدند، اشخاصی كه مبتلابه مرض سردرد، چشمدرد یا دلدرد میشوند و از طریق توصیههای پزشكی و یا مصرف دوای خانگی بهبود نمییابند، گرفتار باد شدهاند و برای درمان باید به نزد بابا یا مامای زار بروند.
این مراسم بیشتر در شبهای چهارشنبه انجام میشود. بابای زار عدهای را مأمور میكند چوب خیزران به دستگیرند و دور آبادی و خانهها بگردند و با این علامت، زاریها آگاه میشوند كه مراسم برگزار خواهد شد. زنان و مردان لباسهای خود را میپوشند، موهای خود را شانه زده، عطر مخصوص بر صورت و تن خود میپاشند و برای رقص و بازی زار آماده میشوند تا باد را از تن شخص بیمار خارج کنند.
امروزه برپایی مراسم ازدواج در میان مردم قشم تااندازهای مانند رسم سالهای پیشین است. اگرچه به دلیل تغییر وضعیت اقتصادی، بهجای مراسم هفت شبانهروزی عروسی، به برنامهای سهروزه بسنده شده است اما هنوز پایبندی به سنتها در آن مشهود است. همهچیز از زمانی شروع میشود که یکی از بزرگان خانواده پسر «برای دختر» نزد خانواده وی میرود. پس از چند روز که پاسخ مثبت خانواده عروس اعلام میشود، بزرگان خانواده داماد با حلقهی انگشتری به همراه ساعت و طلا به خانه عروس میروند. در همین روز درباره مهریه و تعداد لباسهای عروس توافق میشود. برخلاف آنچه در بیشتر نقاط ایران جریان دارد، مهریه بهصورت نقدی تعیین میشود و البته مشابه بسیاری مناطق دیگر ایران مبادله نمیشود. غیرازاین باید تعدادی لباس بومی برای عروس حاضر شود که بسته به میزان توانایی مالی خانوادهها از ۸ تا ۲۵ دست متفاوت است.
دو روز قبل از عروسی بر روی دستوپاهای عروس حنا گذاشته میشود. تمام دست عروس از نوک ناخن تا شانه و کل پاها با نقش حنا پوشیده میشود. از این زمان عروس در حجاب میرود و دیگر بهجز افراد خیلی نزدیک کسی او را نمیبیند.
ساخت
روز قبل از عروسی که ساخت نامیده میشود، خانواده داماد وسایل عروس را میآورند. در این روز، عروس در لباسی سبز درحالیکه بهصورت کامل پوشیده شده و تنها کف دست و مچ پاهایش دیده میشود، از حمام آورده شده و پسازآنکه در تمام مجلس گردانده شد، در بالای مجلس نشانده میشود. چمدانها و خنچههای حاوی وسایل عروس از شلوار، پیراهن، دمپایی، وسایل آرایشی و غیره تحویل خانواده عروس میشود که در میان مراسم به همگان نشان داده میشود.
عروس همچنان در پس پرده پنهان است، اما سایرین برای عروسی حاضر میشوند. معمولاً کسی برای ناهار دعوت نمیشود اما ناهار عروسی که معمولاً هواری است (نوعی غذای محلی) بین همسایگان و فامیل پخش میشود. بااینکه خانواده عروس و داماد هرکدام بهصورت جداگانه و در محل، روستا یا شهر خودشان مراسم را برگزار میکنند، کلیه هزینهها بر عهده داماد است.علاوه بر تدارکات مهمانی، خانواده عروس باید کار مهمی را هم تا روز عروسی انجام دهند که آماده کردن حجله است. حجله درواقع یکی از اتاقهای خانه عروس است که برای اقامت عروس و داماد تا زمانی که در خانه پدر و مادر عروس هستند، تجهیز و تزئین میشود. برخلاف بیشتر نقاط ایران، در شب عروسی داماد به خانه عروس میرود و ممکن است عروس و داماد برای مدتها در آنجا ساکن باشند. تزیینات حجله برای حداقل چند هفته باقی میماند و معمولاً تا صاحبان وسایل درخواست نکرده باشند این اتاق به همان شکل نگهداری شده و زوج جوان در آن زندگی میکنند.
پس از شام، داماد به خانه عروس میآید. با توجه به میزان فاصله خانوادهها، همه یا بخشی از مسافت را داماد درحالیکه دستش را دو مرد دیگر گرفتهاند با ساز و آواز و پایکوبی به خانه عروس میآید. داماد به حجله برده میشود و مردان از هر دو سوی فامیل برای دیدن و شادباش به دیدنش در حجله میروند. پسازآن عروس، درحالیکه کاملاً پوشیده است و توسط دو نفر از دختران فامیل هدایت میشود از اتاق بیرون آورده و پس از گرداندن در مجلس به سمت حجله برده میشود. این بخش نیز با زدن دایره و خواندن دستهجمعی زنان و دختران همراه است. بردن عروس بهآرامی انجام میگیرد و در تمام مدت، نقل، پول، سکه و گاهی اسباببازیها و خوردنیهای کوچک برای کودکان بر روی سرش ریخته میشود. سپس عروس به حجله و نزد داماد برده میشود. اکنون نوبت خانمها است که برای دیدن حجله و عروس و داماد به حجله بروند. پس از این عروس و داماد تا سه روز در حجله هستند و کسی آنها را نمیبیند و تنها یک نفر از خانواده برایشان غذا میبرد.
پس از هفت روز که به آن هفت شبی میگویند، عروس برای دیدن خانواده داماد به خانه پدری داماد میرود. اگر عروس قرار باشد به خانه دیگری برود در همین زمان میرود وگرنه در بیشتر موارد عروس و داماد در همان خانه مادر عروس ساکن هستند تا داماد خانه و وسایلش را آماده کند.
در عروسی قشمیها خبری از سفره عقد و جهیزیه نیست. بنابراین هیچ خانوادهای نگران خرید وسایل خانه برای دختران خود نیستند. در عوض تمام وسایل زندگی را پسر باید تأمین کرده باشد. داماد بعد از مراسم عروسی، در خانه پدرزن اقامت میکند. این اقامت، گاه تا سالها ادامه پیدا میکند و جنبه بدی هم در بین مردم ندارد. گاه نیز داماد خانه و اسباب زندگی را فراهم کرده و در خانه خود زندگی را آغاز میکند.